ما در جلسه قبل تعریف فرآیند مدیریت را به اجمال به اتمام رساندیم و از این به بعد در خصوص EPCF و امروز (جلسه نهم) بصورت خلاصه در ارتباط با E (مهندسی) صحبت خواهیم کرد.
من اعتقاد دارم که کسی که کارفرمای یک پروژه است (با این تجربهای که الان بدست آمده) قراردادها را نباید به صورت EPC امضا کند. چرا؟ چون دراینصورت هم گرانتر و هم اینکه زمانش طولانیتر میشود؛ لذا کارفرما باید نقش بیشتری را به عهده بگیرد.
اما در ارتباط باE (مهندسی)، هر پروژه در مرحله عمل از Engineering شروع میشود و اگر این مهندسی، درست و با دقت کامل تعریف بشود، میتواند تا انتهای پروژه خیلی مهم باشد. یکی از دلایلی که پروژهها (شاید) طولانی میشود همین است که مهندسیاش خوب نیست! یعنی قدم اول درست برداشته نمیشود.
نکته بعدی این است که مهندسی از انتخاب تکنولوژی شروع میشود. مثلاً فرض بفرمایید که میخواهیم یک کارخانه گندلهسازی احداث کنیم که تکنولوژیهای خاصی دارد یا میخواهیم احیا مستقیم بزنیم؛ هم تکنولوژی میدرکس (Midrex) وجود داد و هم HYL. پس ما باید اول تکنولوژی را انتخاب کنیم و بعد برویم سراغ مهندسی. به نظر من انتخاب تکنولوژی هم از فرآیند شروع میشود.
موردی وجود داشته که ما تکنولوژی را انتخاب کرده بودیم ولی بعد متوجه شدیم که این تکنولوژی متناسب با آن ورودی نیست و مجبور شدیم که تکنولوژی را تغییر بدهیم. پس فرآیند مهم است. شاید بشود گفت که همه چیز از فرآیند شروع میشود و فرآیند هم یعنی توجه به مشخصات متغیر ورودیها و همچنین مشخصات استاندارد خروجیها که در اینجا محصول طراحی میشود.
به نظر من یکی از اشکالات و برداشتهای نادرستی که (در حوزه معادن) وجود دارد این است که ورودیها را ثابت فرض میکنند. [درحالیکه] خروجی ثابت و مشخص است؛ مثلاً (در سنگ آهن) میگوئیم ما کنسانترهای میخواهیم مثلاً با عیار۶۸ % و رطوبت ۹ %. اما [باید دقت کرد که] ورودی ثابت نیست هرچند از یک معدن باشند. این یک اشکال اساسی است چون ما همه چیز رو استاتیک میبینیم در حالی که اینگونه نیست. من نمیخواهم بگویم معدن یک موجود زنده است، اما متغیرهای زیادی دارد.
اگر در اکتشافات میگوئیم میانگین عیار یک عددی است، منظورمان این است که اینجا مثلاً میانگین گوگرد یک عددی است … همه اینها میانگین است. ولی وقتی که معدن را آمادهسازی میکنیم و در طول فعالیت سالیان مختلف استخراج میکنیم، به پارامترهای متغیری برخورد میکنیم و این پارامترهای متغیر در نهایت باید ترکیبش یک مشخصات ورودیای را به ما بدهد که آن خروجی مورد نظر ما را تنظیم کند. لذا از نظر من فرآیندها هم باید انعطافپذیر (Flexible) باشند. در حالیکه یک تکنولوژی این انعطافپذیری را ندارد و به همین دلیل وقتی که به بهرهبرداری میرسد، میگوئیم چرا آن خروجی را نمیدهد؟ برای این است که مشخصات ورودی که دادهایم (مثلاً فرض کنید سنگآهن) گفتهایم که اینجا عیارش ۴۵ % است درحالیکه الان دارد ۳۷ % میدهد. یا همینطور سایر مشخصات.
حالا در فرآیند، وقتی که همه اینها برایمان مشخص و این متغیرها هم معلوم شد، حالا باید برویم سراغ BASIC؛ یک واقعیت وجود دارد که ما در بیسیک ضعف داریم. من متوجه شدم که خیلی از افراد وقتی در خصوص مهندسی صحبت میکنند و بیسیک را میگویند، فکر میکنند که مهندسی از ماشینآلات شروع میشود، درحالیکه اینگونه نیست! ماشینآلات بخشی از فرآیند است. شما اگر فرآیند را متوجه بشوید و بیسیک آن فرآیند اگر متناسب با تغییراتی که در ورودیها خواهیم داشت طراحی شود، بعد ماشینآلات انتخاب میشود. تازه باید ماشینآلات طراحی بشود، مهندسی بشود …
الان عموماً بیسیک را از خارج از ایران میگیریم. من اصلاً نمیخواهم بگویم این کار خوب است یا نه. ما اگر از هر جایی بخواهیم بیسیک بگیریم، بالاخره تعدادی از شرکتهای مختلفی هستند که دارند این کار را انجام میدهند. ولی یکی از زمینههای خیلی مهم که به نظر من میتواند مورد فعالیت جوانهای ما قرار بگیرد این است که بیسیک فرآیندها را یاد بگیریم؛ البته بیسیک مشکلترین بخش مهندسی یک پروژه است.
نکته بعدی این است که بعد از بیسیک وارد دیتیل میشویم. عموماً شرکتهای مهندسی ما دیتیل را میدهند؛ بیسیک را میگیرند روی آن دیتیل میدهند که خوب هم هست و خودش یک کاری است و بعد از آن باید نقشهی کارگاهی بدهند.
نهایتاً من فکر میکنم که انتخاب ماشینآلات هم از همان فرآیند است. اینکه حالا چه ماشینآلاتی باید سفارشگذاری بشود (که البته سفارشگذاری هم میشود) ولی سازندههای خارجی هم این دقت را ندارند.
در ابتدای جلسه عرض کردم که چرا کارفرما نباید قرارداد EPC را به صورت کامل امضا بکند؟ چون دراینصورت، پیمانکار هر آن چیزی را که بتواند، [در این قالب] میدهد اعم از چکر پلیتها، راه پله و … شما هم نمیتوانید بگویید که من این را نمیخواهم. چون شما که نمیخواهید بروید تجهیزات بخرید و شما نمیتوانید بگویید که من این بخش را میخواهم یا آن بخش را نمیخواهم!
وقتی یکسری از بخشها میتواند در داخل کشور ساخته شود و ارزانتر هم میشود، چه دلیلی دارد که ما بخواهیم ارز استفاده کنیم؟! آن تجهیزاتی را باید صرفاً برایشان ارز هزینه کنیم که حتماً و در حال حاضر نمیشود در داخل کشور ساخت و یا مقرون به صرفه نیست که شروع کنیم به ساخت.
بعد از آن انتخاب Civil است و چون سیویل هم مربوط میشود به فرآیند و مخصوصاً ماشینآلات، پس ما مهندسی را باید از سالن اصلی شروع کنیم. چرا؟ چون اگر مهندسی از سالن اصلی شروع بشود، باعث میشود که ما هم در زمان و هم در هزینه اجرای پروژه صرفهجویی کنیم.
یک پروژه هر چقدر هم ساخته شده باشد و تکرار شده باشد، به نظر من ابعادش به تدریج معلوم میشود. چرا؟ چون داینامیک است و استاتیک نیست.
نکته بعدی این است که وزن مهندسی را در پروژهها کم میگیرند؛ مثلا چهار-پنج درصد میگیرند. (به نظر من) این وزن درستی نیست و به دلیل اهمیتش، من فکر میکنم باید وزنش بین ده – دوازده درصد باشد و تمرکز ما هم در این مرحله باید فوقالعاده بالا باشد.
ازنظر من مهندسی، یک نوع سیستم چپ مغزی است که باید خیلی با دقت کامل و تسلط کامل بتوانند مراحل خودشان را جلو ببرند.
انشاالله در جلسه بعد در خصوص تدارکات صحبت خواهیم کرد.
تحلیل هوش مصنوعی
۱. چالش قراردادهای EPC
۱.۱ تعریف قرارداد EPC
- قرارداد EPC شامل سه بخش کلیدی است:
- E (Engineering ) مهندسی:طراحی فرآیندها و نقشههای اولیه و اجرایی.
- P (Procurement) تأمین تجهیزات: خرید و تهیه مواد و ماشینآلات موردنیاز.
- C (Construction) ساخت : اجرای ساخت و ساز و نصب تجهیزات.
- در این نوع قراردادها، پیمانکار مسئولیت هر سه مرحله را بهصورت کامل بر عهده میگیرد.
۱.۲ ایرادات قرارداد EPC از دیدگاه دکتر پورمند
- گرانتر شدن پروژه: پیمانکار به دلیل پذیرش مسئولیتهای متعدد، هزینه بیشتری طلب میکند.
- طولانی شدن زمان پروژه: هماهنگی مراحل مختلف و وابستگی هر بخش به دیگری، زمانبری پروژه را افزایش میدهد.
- نقش ضعیف کارفرما: در قراردادهای EPC، کارفرما نقش نظارتی کمرنگی دارد و بسیاری از تصمیمات مهم در اختیار پیمانکار قرار میگیرد.
۱.۳ راهکار پیشنهادی
- کارفرما باید نقش فعالتری ایفا کند.
- انعقاد قرارداد بهصورت جداگانه برای هر بخش (مهندسی، تأمین، ساخت) میتواند کنترل بهتری بر هزینه و زمان پروژه ایجاد کند.
- برخی از تجهیزات و قطعات را میتوان در داخل کشور تولید کرد و نیازی به واردات گرانقیمت نیست.
۲. نقش کلیدی مهندسی (E) در مدیریت پروژه
۲.۱ اهمیت مهندسی در پروژهها
- هر پروژهای از مرحله مهندسی آغاز میشود.
- اگر مهندسی بهدرستی و با دقت طراحی نشود، مشکلات متعددی در مراحل بعدی (تأمین و ساخت) بهوجود خواهد آمد.
- بخش قابلتوجهی از تأخیرها و افزایش هزینهها به ضعف در مهندسی اولیه بازمیگردد.
۲.۲ فرآیند انتخاب تکنولوژی
- انتخاب تکنولوژی مناسب، اولین و مهمترین گام در فرآیند مهندسی است.
- برای مثال، در پروژههای صنعتی (مانند گندلهسازی یا احیای مستقیم)، باید تکنولوژی مناسب با نوع ورودی و خروجی انتخاب شود:
- تکنولوژی میدرکس (Midrex)
- تکنولوژی اچوایال (HYL)
- اشتباه در انتخاب تکنولوژی میتواند کل فرآیند را مختل کند.
۲.۳ توجه به فرآیند و ورودیها
- فرآیندها باید انعطافپذیر طراحی شوند؛ چراکه ورودیهای پروژه همیشه ثابت نیستند.
- ورودیهای معادن، مانند عیار سنگ آهن یا میزان رطوبت، در طول زمان تغییر میکنند.
- بسیاری از اشتباهات به دلیل فرض ثابت بودن ورودیها و استاتیک بودن فرآیندها رخ میدهد.
۲.۴ مثال عملی
- اگر فرآیند تولید بر اساس ورودی سنگ آهن با عیار ۴۵٪ طراحی شود، اما در عمل عیار ۳۷٪ باشد، خروجی مطلوب بهدست نخواهد آمد.
- بنابراین، فرآیندها باید توانایی تنظیم بر اساس تغییرات ورودیها را داشته باشند.
۳. بیسیک (Basic Engineering) در پروژهها
۳.۱ تعریف بیسیک (مهندسی پایه)
- مهندسی پایه، اولین مرحله از فرآیند طراحی مهندسی است که شامل:
- تعریف کلی فرآیندها
- طراحی اولیه تجهیزات
- مشخص کردن نیازمندیهای فنی و استانداردهای لازم
۳.۲ چالشهای موجود در بیسیک
- بسیاری از شرکتهای داخلی، طراحی بیسیک را از منابع خارجی دریافت میکنند.
- این وابستگی باعث میشود فرآیندها گاهی متناسب با شرایط داخلی طراحی نشوند.
- ضعف در بیسیک منجر به طراحی نامناسب تجهیزات و در نتیجه بروز مشکلات جدی در مراحل بعدی پروژه خواهد شد.
۳.۳ باورهای اشتباه درباره بیسیک
- برخی تصور میکنند که مهندسی از ماشینآلات شروع میشود؛ درحالیکه مهندسی باید از فرآیند شروع شود.
- اگر فرآیند بهدرستی طراحی نشود، حتی پیشرفتهترین ماشینآلات هم کارایی مطلوب نخواهند داشت.
۳.۴ راهکار پیشنهادی
- توجه به انعطافپذیری در طراحی بیسیک بهمنظور تطابق با تغییرات احتمالی ورودیها
۴. جزئیات (Detail Engineering)
۴.۱ تعریف دیتیل (مهندسی تفصیلی)
- پس از طراحی بیسیک، وارد مرحله دیتیل میشویم که شامل:
- طراحی نقشههای دقیق اجرایی
- مشخص کردن جزئیات نصب و راهاندازی تجهیزات
- تعیین استانداردها و الزامات اجرایی
۴.۲ چالشها در دیتیل
- شرکتهای داخلی معمولاً دیتیل را بر اساس بیسیک وارداتی طراحی میکنند.
- گاهی عدم هماهنگی بین طراحی بیسیک و دیتیل باعث مشکلات اجرایی میشود.
۴.۳ نقش دیتیل در پروژهها
- نقشههای کارگاهی دقیق، اجرای پروژه را تسهیل میکنند.
- هرگونه نقص در دیتیل، میتواند هزینههای سنگینی به پروژه تحمیل کند.
۵. وزن مهندسی در پروژهها
۵.۱ وزن فعلی مهندسی
- در حال حاضر، وزن مهندسی در پروژهها معمولاً بین ۴ تا ۵ درصد است.
- این میزان از دیدگاه دکتر پورمند ناکافی است.
۵.۲ وزن پیشنهادی
- وزن مهندسی باید به ۱۰ تا ۱۲ درصد افزایش یابد.
- توجه بیشتر به مهندسی، باعث بهبود کیفیت و کاهش ریسک در مراحل بعدی خواهد شد.
۶. راهکارها و توصیههای کلیدی
- مهندسی از سالن اصلی آغاز شود: این کار باعث صرفهجویی در زمان و هزینه میشود.
- انعطافپذیری فرآیندها: فرآیندها باید قابلیت تنظیم بر اساس تغییرات ورودیها را داشته باشند.
- تقویت دانش بیسیک در کشور: بیسیک باید متناسب با شرایط داخلی طراحی شود.
- بازنگری در قراردادهای: EPC بهتر است قراردادها بهصورت تفکیکی منعقد شوند تا کنترل بیشتری بر هزینهها و زمان پروژه وجود داشته باشد.
- سرمایهگذاری بر نیروی انسانی متخصص: آموزش جوانان در حوزه طراحی فرآیند و مهندسی پایه باید در اولویت قرار گیرد.
جمعبندی نهایی:
دکتر پورمند بر اهمیت شروع صحیح از مرحله مهندسی، توجه ویژه به فرآیندها و تکنولوژی، انعطافپذیری فرآیندها و افزایش سهم مهندسی در پروژهها تأکید دارد.
پرسشهای قابل طرح
۱. چالش قراردادهای EPC
- چرا بسیاری از کارفرمایان همچنان قراردادهای EPC را ترجیح میدهند، با وجود هزینهها و زمانبری بالای آن؟
- چه راهکارهایی برای افزایش نقش کارفرما در قراردادهای EPC وجود دارد؟
- در چه شرایطی میتوان قرارداد EPC را بهعنوان گزینهای بهینه انتخاب کرد؟
۲. نقش کلیدی مهندسی (E) در پروژهها
- چرا برخی پروژهها در مرحله مهندسی دچار ضعفهای اساسی میشوند؟
- چگونه میتوان فرآیند مهندسی را از ابتدا بهدرستی تعریف و پیادهسازی کرد؟
- چه شاخصهایی برای ارزیابی کیفیت مرحله مهندسی در یک پروژه میتوان تعریف کرد؟
- چگونه میتوان فرآیندها را بهگونهای طراحی کرد که در برابر تغییرات ورودی انعطافپذیر باشند؟
۳. فرآیند انتخاب تکنولوژی
- چه معیارهایی باید در انتخاب تکنولوژی مناسب برای یک پروژه در نظر گرفته شود؟
- چگونه میتوان از بروز اشتباه در انتخاب تکنولوژی پیشگیری کرد؟
۴. بیسیک (Basic Engineering)
- چرا شرکتهای داخلی به طراحی بیسیک فرآیندها کمتر توجه میکنند؟
- چگونه میتوان وابستگی به طراحی بیسیک خارجی را کاهش داد؟
- آیا دانشگاهها و مراکز علمی میتوانند در توسعه دانش طراحی بیسیک نقشآفرینی کنند؟
۵. دیتیل (Detail Engineering)
- چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که طراحی دیتیل بهدرستی بر اساس بیسیک صورت گرفته است؟
- آیا مشکلات اجرایی در پروژهها بیشتر به مرحله دیتیل مرتبط هستند یا مرحله بیسیک؟
۶. وزن مهندسی در پروژهها
- چرا وزن مهندسی در پروژهها معمولاً کمتر از میزان توصیهشده (۱۰-۱۲٪) در نظر گرفته میشود؟
- چه موانعی برای افزایش سهم مهندسی در بودجه کلی پروژهها وجود دارد؟
- چگونه میتوان اهمیت مهندسی را به کارفرمایان و ذینفعان پروژهها تفهیم کرد؟
- ۷. راهبردهای بهبود مدیریت پروژه
- چه سیاستهایی برای بهبود فرآیند مدیریت پروژه در کشور باید اتخاذ شود؟
- آیا ایجاد مراکز تحقیقاتی مشترک بین دانشگاهها و صنایع میتواند به بهبود فرآیندهای مهندسی کمک کند؟
- چگونه میتوان از تجربیات پروژههای بینالمللی در بهبود فرآیندهای داخلی بهره برد؟
- آیا استفاده از ابزارهای نوین مدیریت پروژه (مانند نرمافزارهای پیشرفته) میتواند تأثیر قابلتوجهی بر بهبود فرآیندها داشته باشد؟
سوالات باز و تحلیلی برای بحث آزاد:
- به نظر شما چرا هنوز اهمیت مهندسی در بسیاری از پروژهها نادیده گرفته میشود؟
- چگونه میتوان ارتباط مؤثری بین کارفرما و پیمانکار ایجاد کرد تا مشکلات در مرحله مهندسی کاهش یابد؟
- آیا میتوان مدلهای جدیدی برای تقسیم مسئولیتها بین کارفرما و پیمانکار پیشنهاد کرد؟
- به نظر شما کدام بخش از فرآیند EPC در ایران بیشترین نیاز به بازنگری دارد؟
- چگونه میتوان فرهنگ توجه به جزئیات و دقت در مرحله مهندسی را در سازمانها نهادینه کرد؟
برای افزودن متن دلخواه خود اینجا کلیک کنید
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد 🙂