+ در جلسه قبل درباره مدیریت استراتژیک و مدیریت عملیات صحبت کردید. اگر ممکن است توضیحات بیشتری ارائه دهید.
در ادامه بحث مؤلفههای مدیریت حرفهای، به مدیریت استراتژیک و عملیات میرسیم. در پرانتز عرض کنم که مؤلفههای مدیریت حرفهای محدود به مواردی که مطرح میکنم نیست و دامنه این موضوع بسیار گستردهتر است، اما به اقتضای زمان، به برخی از آنها میپردازیم.
مدیریت استراتژیک و عملیات دو مؤلفه کلیدی هستند که هر فرد فعال در هر حوزهای باید بهصورت توأمان به آنها توجه کند. ابتدا استراتژیها را تعیین میکنیم و بر اساس آنها برنامهریزی عملیاتی انجام میدهیم، اما در طول مسیر، مدیریت استراتژیک و عملیات یکدیگر را تکمیل میکنند. به عبارتی، باید هم نگاهی استراتژیک و هم نگاهی عملیاتی داشته باشیم.
در مدیریت حرفهای، بهویژه در مدیریت کسبوکار یا پروژه، افراد را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
بروکراتها: کسانی که نگاهی سلسلهمراتبی به مسائل و افراد دارند. بروکراسی در افکار عمومی گاهی به معنای کاغذبازی تلقی میشود، اما این تنها بخش کوچکی از مفهوم آن است. بروکراسی یعنی نگاه ساختاریافته و سلسلهمراتبی به موضوعات.
تکنوکراتها: افرادی که نگاهی تکنیکی دارند. برای مثال، یک تکنوکرات به نحوه ساخت یک بطری آب توجه میکند، اما به هزینه تولید یا امکان فروش آن کاری ندارد.
بیزینسمنها: کسانی که صرفاً از منظر تجاری به مسائل نگاه میکنند و به امکان فروش، قیمت و وضعیت بازار توجه دارند.
هر یک از این نگاهها در جای خود ارزشمند است، اما مدیران پروژه یا کسبوکار بسته به موقعیت باید ترکیبی از این نگاهها را داشته باشند. برای مثال، اگر کارفرمای دولتی هستید، احتمالاً نگاه بروکراتیک شما باید قویتر باشد، زیرا با ساختارهای بروکراتیک مواجه هستید. در پروژههایی دیدهام که برخی به دلیل ناآشنایی با این ساختارها، در مکاتبات دچار مشکل میشوند. میگویند «من کارگاهی هستم»، اما حتی در این حالت هم باید بخشی از اصول بروکراتیک را بدانید.
از سوی دیگر، نگاه تجاری نیز ضروری است. مثلاً در پروژههای EPC که نیاز به خرید دارید، باید بتوانید با دیدگاه بیزینسی عمل کنید.
البته وزن هر یک از این نگاهها بسته به موقعیت و سطح مسئولیت متفاوت است.
یکی دیگر از مؤلفههای مدیریت حرفهای، ترکیب «تواضع فردی» و «اراده حرفهای» است. جمع این دو کمی دشوار است، زیرا با افزایش اراده حرفهای، ممکن است تواضع فردی کاهش یابد. اما بررسی شرکتهای بزرگ نشان میدهد که مدیران موفق هر دو ویژگی را دارند. فقدان تواضع فردی میتواند انسان را از یادگیری بازدارد.
اگر بخواهم مدیریت حرفهای را در یک جمله خلاصه کنم: “مدیریت حرفهای یعنی یادگیری مداوم”.
در بحث مدیریت پروژه، به موضوعاتی مانند ثروتآفرینی و مدیریت حرفهای اشاره کردیم. حالا موضوعاتی مثل چشمانداز، ارزش، مأموریت، برنامهریزی، اجرا و کنترل باقی مانده که در هر حوزهای بهصورت کلی مطرح هستند. هرکسی میتواند این مفاهیم را بررسی کند و معنای آنها را درک کند. تلاش میکنم در جلسه بعدی این موارد را بیشتر توضیح دهم و به سایر موضوعات بپردازیم.
تحلیل هوش مصنوعی
مفاهیم کلیدی و نکات برجسته:
- ارتباط بین مدیریت استراتژیک و عملیاتی: مدرس بر اهمیت ارتباط تنگاتنگ بین این دو مؤلفه تأکید کرده است. استراتژیها جهت کلی را تعیین میکنند و عملیاتها برای اجرای آنها برنامهریزی و اجرا میشوند.
- انواع دیدگاههای مدیریتی: مدرس سه نوع دیدگاه مدیریتی را معرفی کرده است: بروکراتیک، تکنوکرات و تجاری. هر یک از این دیدگاهها در شرایط مختلف و برای افراد مختلف اهمیت متفاوتی دارد.
- بروکراتها: بر سلسله مراتب و رویهها تأکید دارند.
- تکنوکراتها: به جنبههای فنی و عملیاتی توجه دارند.
- مدیران کسبوکار: بر بازار و سودآوری تمرکز دارند.
- مدیریت حرفه ای: مدرس بر اهمیت تواضع و اراده حرفهای در کنار هم برای یک مدیر حرفهای تأکید کرده است. همچنین، یادگیری مستمر را به عنوان یکی از ویژگیهای اصلی مدیران حرفهای معرفی کرده است.
نکات قابل توجه:
- تعادل در دیدگاههای مدیریتی: مدرس بر اهمیت داشتن تعادل بین دیدگاههای مختلف مدیریتی تأکید کرده است. یک مدیر موفق باید بتواند در شرایط مختلف از دیدگاه مناسب استفاده کند.
- اهمیت یادگیری مستمر: مدرس بر اهمیت یادگیری مستمر برای مدیران حرفهای تأکید کرده است. دنیای مدیریت پروژه دائماً در حال تغییر است و مدیران باید خود را با این تغییرات وفق دهند.
سه دیدگاه مدیریتی از منظر مدیران پروژه
همانطور که پیشتر بررسی کردیم، سه دیدگاه بروکراتیک، تکنوکرات و تجاری در مدیریت نقش مهمی ایفا میکنند.
حال بیایید ببینیم که هر یک از این دیدگاهها از منظر یک مدیر پروژه چگونه دیده میشود و چه چالشها و فرصتهایی را برای او ایجاد میکند.
دیدگاه بروکراتیک
مدیرانی که دیدگاه بروکراتیک دارند، به قوانین، مقررات و سلسله مراتب سازمانی بسیار اهمیت میدهند. آنها بر اجرای دقیق دستورالعملها و حفظ نظم و انضباط در پروژه تمرکز دارند.
- چالشها :
o انعطافپذیری کم: مدیر پروژه ممکن است در مواجهه با تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره در پروژه، با محدودیتهای بروکراتیک روبرو شود.
o کاهش سرعت تصمیمگیری: فرایندهای پیچیده و طولانی تصویب تصمیمات، میتواند سرعت اجرای پروژه را کاهش دهد.
o کاهش انگیزه تیم: قوانین سختگیرانه و سلسله مراتب سازمانی ممکن است باعث کاهش انگیزه و خلاقیت اعضای تیم شود.
- فرصتها :
o ثبات و نظم : وجود قوانین و مقررات مشخص، به مدیر پروژه کمک میکند تا پروژه را به صورت منظم و با برنامهریزی دقیق اجرا کند.
o کاهش ریسک : رعایت دقیق قوانین و استانداردها، میتواند ریسک بروز خطا و شکست پروژه را کاهش دهد.
o شفافیت : وجود قوانین شفاف، باعث افزایش شفافیت در فرایندهای تصمیمگیری و اجرای پروژه میشود.
دیدگاه تکنوکراتیک
مدیرانی که دیدگاه تکنوکراتیک دارند، بر جنبههای فنی پروژه و استفاده از ابزارها و تکنولوژیهای جدید تمرکز دارند. آنها به دنبال بهینهسازی فرآیندها و افزایش بهرهوری هستند.
- چالشها :
o هزینه بالا :سرمایهگذاری در فناوریهای جدید و به روزرسانی آنها، میتواند هزینههای زیادی را برای پروژه به همراه داشته باشد.
o پیچیدگی فنی : برخی از پروژهها ممکن است از نظر فنی بسیار پیچیده باشند و نیاز به تخصصهای خاصی داشته باشند.
o بسته به فناوری : موفقیت پروژه ممکن است به شدت به فناوریهای مورد استفاده وابسته باشد و در صورت بروز مشکل در این فناوریها، پروژه با مشکل مواجه شود.
- فرصتها :
o افزایش بهرهوری :استفاده از ابزارها و تکنیکهای جدید، میتواند بهرهوری تیم پروژه را به طور قابل توجهی افزایش دهد.
o نوآوری : فناوریهای جدید میتوانند فرصتهای جدیدی را برای نوآوری و توسعه محصولات و خدمات ایجاد کنند.
o بهبود کیفیت : با استفاده از ابزارهای کنترل کیفیت، میتوان کیفیت محصولات و خدمات را به طور قابل توجهی بهبود بخشید.
دیدگاه تجاری
مدیرانی که دیدگاه تجاری دارند، بر سودآوری پروژه و دستیابی به اهداف تجاری سازمان تمرکز دارند. آنها به دنبال شناسایی فرصتهای جدید و کاهش هزینهها هستند.
- چالشها :
o فشار برای رسیدن به اهداف مالی : تمرکز بر سودآوری ممکن است باعث شود که مدیر پروژه از سایر جنبههای پروژه مانند کیفیت و رضایت مشتری غافل شود.
o تغییرات سریع در بازار : تغییرات سریع در بازار و رقابت شدید، میتواند فشار زیادی را بر مدیر پروژه وارد کند.
o تعارض منافع : گاهی اوقات، منافع تجاری ممکن است با منافع سایر ذینفعان پروژه مانند مشتریان یا کارکنان در تضاد باشد.
- فرصتها :
o تامین منابع مالی :تمرکز بر سودآوری میتواند به جذب سرمایهگذاران و تامین منابع مالی مورد نیاز برای پروژه کمک کند.
o انعطافپذیری : سازمانهای تجاری معمولاً انعطافپذیری بیشتری برای پاسخگویی به تغییرات بازار دارند.
o نوآوری :برای حفظ رقابتپذیری، سازمانهای تجاری معمولاً به دنبال نوآوری و توسعه محصولات و خدمات جدید هستند.
نقش مدیر پروژه در ترکیب این دیدگاهها
یک مدیر پروژه موفق باید بتواند بین این سه دیدگاه تعادل برقرار کند. در نهایت، موفقیت یک پروژه به عوامل مختلفی بستگی دارد، اما داشتن یک مدیر پروژه با دیدگاه جامع و توانایی ترکیب این سه دیدگاه، میتواند شانس موفقیت پروژه را به طور قابل توجهی افزایش دهد.
اهمیت داشتن تعادل بین این سه دیدگاه
همانطور که در جلسه ذکر شد، داشتن یک دیدگاه متعادل و ترکیبی از این سه دیدگاه برای موفقیت یک سازمان بسیار مهم است. یک سازمان موفق باید بتواند بین نیازهای مختلف سازمان، از جمله نیازهای مشتریان، کارکنان، سهامداران و جامعه، تعادل برقرار کند.
مثال:
یک شرکت تولید خودرو را در نظر بگیرید. این شرکت برای موفقیت باید:
- دیدگاه بروکراتیک : فرآیندهای تولید را استانداردسازی کند تا کیفیت محصولات ثابت بماند و از بروز خطا جلوگیری شود.
- دیدگاه تکنوکراتیک: از فناوریهای جدید برای طراحی و تولید خودروهای ایمنتر و کارآمدتر استفاده کند.
- دیدگاه تجاری: نیازهای مشتریان را شناسایی کرده و محصولاتی را تولید کند که مورد توجه بازار باشد و سودآوری شرکت را افزایش دهد.
پرسشهای قابل طرح
چگونه میتوان فرهنگ سازمانی را به گونهای ایجاد کرد که یادگیری مداوم و نوآوری را تشویق کند؟
مدیران هنگام تلاش برای ایجاد تعادل بین اهداف استراتژیک و عملیاتی با چه چالشهایی مواجه میشوند؟
چگونه میتوان اثربخشی روشهای مدیریت پروژه را اندازهگیری کرد؟
مدیریت ریسک چه نقشی در مدیریت استراتژیک و عملیاتی دارد؟
باسلام و احترام
این جمله “مدیریت حرفه ای یعنی یادگیری دائم” بسیار مهم است چرا که منظور از یادگیری شرکت در دوره های متفاوت و آموزش های بدون استفاده نیست، بلکه به نظر من منظور خود یادگیری و تکیه بر تامل بر مسائل گوناگون است به گونه ای که کاملا به درک عمیقی از آنها برسیم و بتوانیم در شرایط مورد نیاز آنها را در حرفه خود به کار بگیریم .