امروز اولین جلسهی «مدیریت مسیر حرفهای» (که البته بیشتر به «مدیریت مسیر شغلی» معروف است) را برای دوستان عزیز ضبط و ارائه میکنیم.
در ابتدا توضیح دهم که هدف از این کار چیست؟ از دوران نوجوانی و تاکنون یکی از دغدغههای اصلیای که داشته و همواره دارم، شغل بوده و بعدها (با متفاوت شدن شرایط) به دغدغهی ایجاد شغل تبدیل شد. البته در رابطه با اصطلاح شغل و مفهوم حرفه در جلسه بعد صحبت خواهم کرد.
به نظر من اگر این مساله (مدیریت مسیر حرفهای) به درستی انجام بشود، از جهات فردی – اجتماعی – خانوادگی و ملی، خیلی از مسائل را حل و فصل میکند و میتوان گفت که تا یک شغل تبدیل به حرفه نشود پایداری لازم را نخواهد داشت.
به عنوان مقدمه لازم است عرض کنم که ما با چند واژه سروکار داریم که این واژهها با همدیگر یکسری تفاوتهایی دارند و ما باید این تفاوتها را بشناسیم و در مورد بکارگیری آنها دقت داشته باشیم (البته انشاءالله جزییات را در جلسات بعد خواهم گفت).
این چند واژه عبارتند از: «کار» (مثلا طرف میگوید “من دنبال کار میگردم” یا “کارت چیه؟”)، «شغل»، «تخصص» و نهایتاً میرسیم به «حرفه». ما بیشتر نیاز داریم که این را بصورت یک فرآیند جلو ببریم و هرکدام را تعریف کنیم.
الان مخاطب و جامعه هدف من بیشتر آن عدهای هستند که یا در بازار کار فعالند و یا میخواهند وارد بازار کار بشوند. ولی به نظر من حتی از دوران تحصیلات ابتدایی، این میتواند شکل بگیرد.
نکته بعدی، اهمیت این مدیریت مسیر حرفهای است؛ انشاءالله در جلسات بعد در وهله اول مدیریت را از منظر خودم تعریف خواهم کرد و سپس در رابطه با مسیر صحبت خواهم کرد و بعدش حرفه را توضیح خواهم داد که به چه معناست و در نهایت مدیریت مسیر حرفهای.
بصورت خلاصه میدانیم که اکثر انسانها در سن بلوغ (و شاید حتی قبل از آن) با مفاهیمی که خودشان مد نظر دارند به دنبال یک کار/ شغل/ تخصص و در نهایت یک حرفهای میگردند که همهی اینها در قالب یک اکوسیستم، فرهنگ، مدل ذهنی و نیز تحصیلات مورد بررسی قرار میگیرند.
ما وقتی راجع به مسیر صحبت میکنیم، باید بدانیم که این مسیر از قبل ساخته نشده است؛ یعنی برخلاف اینکه مثلا شما بخواهید از تهران به سمت شیراز بروید و چند مسیر وجود دارد -که همه آنها از قبل ساخته شدهاند و شما فقط کافی است با یک ابزاری و از طریق خطوط هوایی، ریلی یا زمینی … به آن مسیر برسید- در اینجا هرکس باید مسیرش را خودش بسازد. این نکته بسیار مهمی است. ساختن این مسیر خیلی مهم است. اگر کسی بخواهد این مسیر را بسازد، باید حتماً شناسایی داشته باشد، طراحی داشته باشد و در نگرشش باید یک تغییرات اساسی بدهد که بتواند این کار را انجام دهد، مخصوصاً آنهایی که تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی دارند. در غیر این صورت ما با صرف عمر و هزینه های زیاد، شاهد نابسامانی در بازار کار خواهیم بود.
موضوع صحبت من اصلا در رابطه با کشور خودمان (ایران) یا حتی کشورهای دیگر نیست؛ اینها یکسری موضوعاتی کلی است که مربوط به همه میشود.
در انتها عرض کنم که منابع مورد استفاده برای این بحث (از بین یک حوزه وسیع مطالعاتی که به تدریج مورد استفاده قرار گرفته است) عبارتند از: ترجمه یکی از مجموعه کتابهای مدرسه کسب و کار هاروارد که پس از مقداری بومی کردن آن مطالب، تجارب (حدود پنجاه ساله) شخصی نیز به آن اضافه شده است و ان شاءالله اینها را با همه دوستان عزیز به اشتراک میگذارم.
تحلیل هوش مصنوعی
ساختار و محتوای جلسه:
- مقدمه و اهداف:
- دکتر پورمند با بیان دغدغه شخصی خود درباره “شغل” و “ایجاد شغل” از دوران نوجوانی، هدفش را حل مسائل فردی، اجتماعی و ملی از طریق مدیریت مسیر حرفه ای معرفی میکند.
- تأکید بر این نکته که “شغل” بدون تبدیل شدن به “حرفه” پایدار نخواهد بود.
- واژگان کلیدی:
- تفکیک مفاهیم کار، شغل، تخصص، و حرفه به عنوان پایه های اصلی بحث. قرار است در جلسات آینده تعاریف دقیقتر و فرآیند تبدیل این مفاهیم به یکدیگر بررسی شود.
- اهمیت مدیریت مسیر شغلی:
- اشاره به این که مسیر شغلی “ساخته شدنی” است، نه از پیش تعیین شده. هر فرد باید با شناسایی توانمندیها و طراحی مسیر، آن را بسازد.
- هشدار به تحصیلکردگان آکادمیک درباره لزوم تغییر نگرش برای جلوگیری از هدررفت عمر و منابع.
- منابع و روش کار:
- ترکیبی از منابع بین المللی (مانند مدرسه کسبوکار هاروارد) و تجربیات شخصی ۵۰ ساله دکتر پورمند.
- تأکید بر بومیسازی مفاهیم برای مخاطبان ایرانی و سایر کشورها.
نکات قوت:
- تمرکز بر خودسازی مسیر شغلی:
دکتر پورمند بر این موضوع تأکید دارد که مسیر شغلی مانند سفر جغرافیایی نیست که از قبل وجود داشته باشد، بلکه نیازمند طراحی و ساخت فعالانه توسط فرد است. این نگاه، مخاطب را به مسئولیت پذیری و خلاقیت تشویق میکند. - تفکیک مفاهیم پایه ای:
تمایز بین “کار”، “شغل”، “تخصص”، و “حرفه” میتواند به مخاطب کمک کند تا مراحل پیشرفت شغلی خود را بهتر درک کند. - ترکیب منابع جهانی و تجربه بومی:
استفاده از منابع معتبری مانند هاروارد و تطبیق آنها با شرایط محلی (به ویژه ایران) نشاندهنده رویکردی واقعبینانه و کاربردی است. - هدفگذاری اجتماعی:
تأثیر مدیریت مسیر شغلی بر حل مشکلات خانوادگی، ملی و اجتماعی، نگاه فراتر از منفعت فردی را نشان میدهد.
صحبت های دکتر بسیار زیباست چون تجربه و علم همراست.ممنون از شما
ممنون از شما.موصوعات شما را پیگیری میکنم